با شروع تحریمهای اتحادیه اروپا و سازمان ملل و آمریکا و از آنجا که عمدتاً مقصد و یا مبداءکالاهای تجارتی وی ایران بوده است مجوز شرکت نامبرده در سال ٢٠٠٩ از سوی دادستانی برلین لغو میگردد. (تحقیقات ما در مورد اینکه تجارت وی در آن زمان آیا با بخشهای دولتی نیز بوده است یا خیر ادامه دارد اما قریب به یقین وی نمیتوانسته بدون اطلاع مقامات جمهوری اسلامی با داخل کشور معامله نماید و مشغول بازرگانی گردد)
بر طبق کتاب تیمرمن “شمارش معکوس تا بحران” صفحه ١٨ یکی از ماموران عالی رتبه سازمان سیا، ذاکری را “جعل کننده سریالی” و “جاعل ماندگار” نامیده بود. این القاب زمانی به ذاکری نسبت داده شد که او ادعا کرد چند ماه قبل از وقوع حمله ١١سپتامبر، او به سفارت آمریکا در باکو مراجعه کرده و به ماموران سازمان سیا در این زمینه هشدار داده بود. ماموران سازمان سیا مراجعه ذاکری به سفارت را تصدیق کرده اند ولی مطلقا هشدار او در زمینه حملات را رد می کنند. تا امروز هیچ مدرکی دال بر اینکه نشان دهد ذاکری به عنوان بازجوی دون پایه چنین اطلاعاتی در اختیار داشته است، وجود ندارد. در حقیقت حتی ماموران عالی رتبه القاعده از این حملات بی اطلاع بودند و فقط تعداد معدودی از افراد از این حمله اطلاع داشتند که ماموران ایرانی در زمره آنها نیستند. در حقیقت تا امروز تنها کسی که داستان دروغی و جعل سند ذاکری را باور کرده، کنت تیمرمن است.
در سالهای ٢٠٠٢ یا ٢٠٠٣ ذاکری توسط کنت تیمرمن شناسایی میگردد و این سرآغاز ارتباط این دو میباشد، ذاکری گرچه در شبکههای اجتماعی اینترنتی همچون فیسبوک خود را ساکن آمریکا میداند اما هم اکنون در برلین اقامت دارد، اطلاعات چندانی از شغل و منبع درآمد وی در دست نیست.
حال قبل از بررسی مطالب مطرح شده در دادگاه و در کتاب تیمرمن، ببینیم ذاکری از نظر سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی دیگر کشورها چگونه شخصیتی است. ذاکری به گفته خودش عضو رسمی سپاه پاسداران بوده و به عنوان محافظ در خدمات نظام بوده است و بعد از آن درسازمان اطلاعات ایران به مدت ١٢ سال بعنوان بازجو بهترین دوران زندگیش را گذرانده است. در مسافرتی به کانادا در زمان خدمتش زندگی غربی بر روی او تاثیر گذاشت و تصمیم گرفت که ارتباط خود را با سازمانهای اطلاعتی غرب برقرار سازد. در جولای ٢٠٠١ به سفارت آمریکا در باکو در آذربایجان رفته و پس از آنکه سازمان سیا او راتحویل نمیگیرد، به آلمان می رود.
اینکه تیمرمن آیا به راستی ذاکری را باور داشته است و یا تنها وی به دنبال فردی است که در پناه او داستانهایش را منتشر کند نیز جای سئوال است چرا که بسیاری از اسناد و عکسها و جعلیات ذاکری آن چنان کودکانه و ابتدایی جعلشده است که برای هر فرد دارای عقل و شعور کاملاً مسلم است جعلی است و اینکه تیمرمن تا کنون به بیپایه بودن آنها پی نبرده باشد قابل تصور نیست.
به عنوان مثال ذاکری عکس فوق را در اختیار تیمرمن گذاشته است و خود را محافظ ارشد رهبر ایران اعلام نموده و تیمرمن نیز بلادرنگ آن را در سایت و رسانههای خود منتشر نموده است:
تیمرمن این عکس را هم آماده کرده بوده که در دادگاه هاولیش از آن استفاده شود که نشاند دهد ذاکری به خامنه ای نزدیک بوده و بنابرین اطلاعت ایشان موثق جلوه گردد و باورشان کنند (این مدرک در آخر این گزارش موجود است).
درحالیکه جعلی بودن این عکس برای هر کسی مسلم است. این نوع جعل و فتوشاپ امروزه به یکی از بازیهای اینترنتی کودکان بدل شده است.
تیمرمن هم در صفحه ١٠ کتابش “شمارش معکوش تا بحران” نوشته است که ذاکری درست بعد از انقلاب به عنوان بادی گارد و مسول حفاظت امنیت ٥ نفر از رهبران عالی رتبه ایران را به عهده داشته است, این ٥ نفر عبارت هستند از:
١- آیت الله خمینی
٢- علی خامنه ای
٣- هاشمی رفسنجانی
٤- مهدی کروبی
٥- مهدوی کنی
در صورتی که ذاکری بعد از انقلاب فقط ١٤ سالش بوده است!
١- آیت الله خمینی
٢- علی خامنه ای
٣- هاشمی رفسنجانی
٤- مهدی کروبی
٥- مهدوی کنی
در صورتی که ذاکری بعد از انقلاب فقط ١٤ سالش بوده است!
آغاز کتاب و داستانهای ذاکری و تیمرمن از دادگاه هامبورگ شروع میشود دادگاهی که البته اظهارات ذاکری را مشکوک دانست و رد کرد و آن طوری که در «مجله قانون آلمان» نوشته شد «ذاکری را دارای شخصیتی مشکوک نامید» و در توصیف وی نوشتند: «شاهدی که در صدد بود تا دستگاه قضایی و پلیس فدرال آلمان را مطمئن کند که ایران به صورت مستقیم در آماده سازی حملات ١١ سپتامبر نقش داشته است و پلیس فدرال آلمان را مطمئن کرده بود که مذودی (اهل مراکش) به صورت مستقیم در آماده سازی حملات ١١ سپتامبر نقش داشته است. ، ذاکری نتوانست شواهد کافی و شفاف در خصوص ادعای خود ارائه دهد. او ظاهراً مأمور دو جانبه سازمان اطلاعات ایران و سازمان سیا بود و خود را فردی مرموز معرفی میکرد.»
زیرا او دنبال منافع مالی در قبال مبادله این اطلاعات بود و از دادگاه بخاطر دادن اطلاعات تقاضای پول کرده بود. این دادگاه در ٢٠ ژانویه ٢٠٠٤ برگزار شد (گزارش را اینجا ببینید).http://farsi.iranbriefing.net/?p=28342
Geen opmerkingen:
Een reactie posten